سلام عزیزان این مطلب شرح بازگشت یکی از عاشقان امام زمان عج هست که از عشقش نسبت به امام زمان عج سوء استفاده شده بود و ایشونو با مکر و فریب سمت مدعیان دروغین کشیده بودند و بعد از برگشت آرامش هم به زندگیش برگشت ، مطلب به صورت خلاصه نوشته شده و کاملش در این مجال نمی گنجید ، امیدوارم که خوشتون بیاد:
نام ایدی تلگرامی: خادم المهدی از مبلغین فرقه احمد بصری یمانی دروغین
تاریخ بازگشت: سال ۱۳۹۸
شرح ماجرا: بسم الله الرحمن الرحیم و سلام به همه کسانی که وقت میزارن و صحبت منو میخونن دختری ۲۰ ساله هستم تا دیپلم درس خوندم اهل بیت ع برام مهم بودن براهمین وقتی شنیدم امام زمان عج فرستادشو فرستاده خیلی خوشحال شدم و دنبال تحقیق رفتم تا ببینم واقعا درسته یا نه ، برام آیه روایت می اوردند، بمن میگفتن اگه نپذیری به جهنم میری یا اینکه اگرم نمیخوای بپذیری حداقل انکارش نکن و دشمنی نکن، اینجوری بود که کم کم منو کشوندن اونور و روم زیاد کار کردند تا بتونم براشون تبلیغ کنم حتی میگفتن نامزدتم باید بیاری اینطرف، از هر راهی که شده، نامزدم مایل نبود اما کم کم به شک افتاد تا اینکه یک نفر پی ویش لینک گروهی رو داده بود و به اون گروه رفته بود داخل اون گروه که متخصص نقد و بررسی این فرقه بودن صحبت کرده بود و دیگه حرفای یمانیارو نمی پذیرفت ، نامزدم چندین نفرو پیویم فرستاد اما همشونو رد و بلاک کردم تا حدود یک ماه بعدش ایدی به اسم بانوی شیعه پیویم اومد و باهام صحبت کرد بهش گفتم که من سالها منتظر بودم و نمیزارم امامم رو ازم بگیرند ، حدس زدم که ایشونو هم نامزدم فرستاده باشه کلی به نامزدم فحش دادم که چرا فلانی شماهارو میفرسته پی وی من ، بهش گفتم تو نجسی و من باهات حرف نمیزنم اما ایشون دست برنداشت و بمن گفت تو که خودت رو خادم المهدی میدونی ازت بعیده اینجوری صحبت کنی و گفت حداقل به حرفاش گوش کنم و بررسیشون کنم اگه حق با من بود اونم مث من میشه و ایمان میاره بانو گفت که اونم مث من امام زمانو دوست داره و منتظرشه…
بعد از اینکه حرفاشو شنیدم باز ردش کردم و بهش گفتم تو دروغ میگی گفت خب بررسی کن و کتابارو خودت نگاه کن بعد از سه روز که بررسی کردم دیدم حرفاش درسته و یمانیا جوابی نداشتند فقط میگفتند که کتابارو تحریف کردند و برا احمد نیست درحالی که کتابی رو که بانو آدرسش رو داده بود برا قبل از اختلافاتی بود که بین رایات السود و مکتبیا رخ داده بود و بعد از اون تاریخ بود که گروه رایات کتابای احمدو قبول نداشتند
وقتی اشتباهمو فهمیدم خیلی ناراحت شدم و بسیار نادم و پشیمان ، از بانو پرسیدم حالا باید چکار کنم و کمکم کنه و اینکه خدا منو می بخشه یا نه که راهنماییم کرد و توبه کردم خداروشکر که گمراهیم زیادتر طول نکشید و بار گناهانم بیشتر نشد اما من یک تجربه کسب کردم تو این راه اونم اینکه به عقل خودم اکتفا نکنم و خودسرانه جلو نرم ، مدعیان دروغین خیلی راحت میتونن تناقض گویی کنن در حالیکه ما اونارو متوجه نشیم ، میتونن حرفای غلط و توهیناشون به اهل بیت ع رو با چندتا توجیه و حرف خوب لاپوشونی کنن بصورتی که ما متوجه نشیم اینجوری خیلی بهتر به هدفشون میرسن
در پایان تشکر میکنم از همه کسانیکه که برا هدایت من تلاش کردند خصوصا خواهرخوبم بانوی شیعه که واقعا خیلی به من کمک کرد و از جون و دل مایه گذاشت تاآخر عمر خودمو مدیونش میدونم
از همه کسانیکه که این راهو رفتند خواهش میکنم که تجدید نظر کنند و بیشتر بررسی کنند نزارن که کسی عقلشونو تو دست خودش بگیره شیطان راه گمراه کردنو خیلی خوب بلده بما میگه که خودت می تونی بفهمی و نیازی به کسی که این مسائلو بدونه نداری، اینجوری عقل آدمو خودش تو دستش میگیره و هرجور بخواد روش کار میکنه ، مراقب عقل و قلبمون باشیم که به اسم امام زمان عج داخل گروه دشمناش نره از همگی التماس دعا دارم دعا کنید خدا منم ببخشه و ظهور امام زمان عج رو زوتر برسونه … یاعلی
ترجمه انگلیسی :
name:Khadem Al Mahdi.
From the preachers of Ahmad Basri Yamani
return date:1398
Explanation of the story
Hello to all those who take the time to read and talk to me. I am a 20-year-old girl who studied for a diploma. Ahl al-Bayt (AS) is very important to me. When I heard that Imam al-Zaman had sent him, I was very happy. They brought me, they told me that if you don’t accept, you will go to hell, or if you don’t want to accept, at least don’t deny it and don’t be hostile, it was that little by little I was dragged away by Onur and Rome so that I could advertise for them. Eventually, my fiancé didn’t want to, but he gradually became suspicious until someone sent him a link He had given it to the group that had been talking about being a sectarian critic, and he no longer accepted Yamanyar’s words. My fiancé sent several people to follow me, but I blocked them all until about a month later. The Shiite lady came to me and talked to me. I told her that I had been waiting for years and I would not let them take my Imam away from me. I guessed that she had also sent my fiancée. I’m not talking to you, but he didn’t give up and told me that you consider yourself a servant of Al-Mahdi. Kenny said Brrsyshvn least listen to her. I think if I was right and he was like me and do not put faith in me like Imam said he loves working hours and Mntzrshh …
After I heard his words, I rejected him again and told him that you were lying. He said, “Well, check it out and look at the books yourself.” After three days of checking, I saw that his words were correct and Yamania had no answer. The address given by the lady was before the disputes between Riyadh al-Sawd and the school, and it was after that date that the Riyadh group did not accept Ahmadu’s books.
When I realized my mistake, I was very sad and very sorry and sorry. I asked the lady what should I do now and she should help me and whether God will forgive me or not, who guided us and I repented. Thank God that our misguidance did not last long and my sins did not increase. I gained experience in this way that I am not content with my own intellect and arbitrarily soften, false claimants can easily contradict while we do not understand them, they can justify their wrong words and insults to the Ahl al-Bayt with some justifications and good words. In order for us to realize that they are doing this, they are achieving their goal much better
In the end, I would like to thank all those who worked hard to guide me, especially my good sister, the Shiite lady, who really helped me a lot and gave me her heart and soul until the end of my life.
I ask all those who have gone this way to reconsider and do more research so that no one will take their reason in their hands. The devil knows how to mislead you very well. He tells us that you can understand yourself and you don’t need someone who doesn’t know these things, like this. The human intellect takes matters into its own hands and works in any way it wants. Let’s be careful of our intellect and heart that in the name of Imam Zaman Aj, he is not in the group of his enemies. I beg everyone to pray.