منصور هاشمی خراسانی کیست؟ (مدعی دروغین مهدویت)
بسم الله الرحمن الرحیم
علامه ای از جنس پوچ و تهمت زنی و کذب گویی
سابقا مواردی از جهل و کفر و عدم تتبع این شخص خود عالم پندار را مبیَّن نمودیم و ظاهر ساختیم که چگونه او همچون اسلاف خویش دست به تحریف و کذب گویی و کفر زده است ، حال می خواهیم این بار به یکی از سخنان او که نشان از جهل و نادانی وی می باشد .
او در کتاب مناهج الرسول در ضمن بیان فتاوی فقهی خود در باب تکفیر الیدین عند الصلوة اینچنین می گوید :
أخبرنا محمد بن عبدالرحمن الهروي ، قال : سألت المنصور عن القبض في الصلاة ، فكرهه وقال : أقول فيه بقول فقهاء المدينة ! قلت : تريد مالكا ؟! قال : مالكا و خيرا من مالك .
هروی گفت : منصور را از قبض یدین در نماز سوال کردم ، پس آن را مکروه شمرد و فرمود : در مورد آن به قول فقهاء مدینه فتوا می دهم ، گفتم : منظورتان مالک هست ؟! فرمود : مالک و بهتر از مالک .
مناهج الرسول ، منصور هاشمي خراساني ، ص ۱۹۸ ، طبع : ۲ ، ناشر : دي ۱۳۹۸ .
ملاحظه می کنید که این شخص در این عبارات خود با جهل مرکب که عارض بر او می باشد در مقام افتاء بر آمده و در باب قبض الیدین فتوا بر کراهت داده و آن را نسبت به فقهاء مدینه ( مالک و ائمه علیهم السلام ) می دهد .
این سخن او بِنحو کلی در ۳ حالت محصور می باشد :
۱️ . فتوا به کراهت و نسبت به امام صادق ع و مالک .
۲️ . قول به تحریم و نسبت به امام صادق و عدم ارتباط به مالک .
۳️ . جهل او به حکم فقهاء اهل مدینه و عدم تفصیل بین آن ها .
حال به بررسی یکایک این موارد می پردازیم تا روشن و واضح گردد که هر سه مورد موجب اثبات جهل و فسق و کفر او خواهد شد !
مورد اول : اگر اراده او از این حکم نسبت قول کراهت به امام صادق ع و مالک باشد بالنسبة الي الامام اين انتساب او ، انتساب كذب بوده و محكوم به كفر و فسق مي شود بدليل نسبت كذب به معصوم ، كما ابينه :
اولا بيان كنيم نظر ائمه عليهم السلام را در اين مسئله :
روايت اول :
محمد بن الحسن ( التهذيب ۲ : ۸۴ / ۳۱۰ ) بإسناده ، عن الحسين بن سعيد عن صفوان وفضالة جميعا ” ، عن العلاء عن محمد بن مسلم عن أحدهما عليهما السلام قال : قلت : له الرجل يضع يده في الصلاة وحكى اليمنى على اليسرى ؟ فقال : ذلك التكفير لا تفعل .
روايت دوم :
محمد بن يعقوب ( الكافي ۳ : ۲۹۹ / ۱ ) بإسناده عن زرارة عن أبي جعفر ( عليه السلام ) قال وعليك بالإقبال على صلاتك ( إلى أن قال ) ولا تكفر ، فإنما يفعل ذلك المجوس .
روايت سوم :
محمد بن يعقوب ( الكافي ۳ : ۳۳۶ / ۹ ) بإسناده عن محمد بن يحيى ، عن أحمد بن محمد عن حماد عن حريز عن رجل عن أبي جعفر ( عليه السلام ) ( في حديث ) قال : ولا تكفر إنما يصنع ذلك المجوس .
روايت چهارم :
عبد الله بن جعفر ( قرب الإسناد : ۹۵ ) ، عن عبد الله بن الحسن ، عن جده علي بن جعفر قال : قال : أخي قال علي بن الحسين ( عليه السلام ) : وضع الرجل إحدى يديه على الأخرى في الصلاة عمل وليس في الصلاة عمل .
روایت پنجم :
محمد بن علي بن الحسين في ( الخصال : ۶۲۲ ) بإسناده عن علي ( عليه السلام ) – في حديث الأربعمائة – قال : لا يجمع المسلم يديه في صلاته وهو قائم بين يدي الله عز وجل يتشبه بأهل الكفر يعني المجوس .
ملاحظه می فرمایید که ائمه علیهم السلام نه فقط کراهت بلکه حکم بر نهی شدید و تحریم داده اند که عمل به آن موجب مبطل بر نماز خواهد شد ، حال آنکه منصور هاشمی با وقاحت تمام نسبت کذب به امام معصوم می دهد که موجب بروز فسق و کفر آن شخص می شود و اهل النار خواهد شد کما ورد في الروايات كثيرةَ :
محمد بن يعقوب ( الكافي ۲ : ۲۵۳ / ۱ ) بإسناده عن أبي النعمان قال: قال أبوجعفر (عليه السلام): يا أبا النعمان لا تكذب علينا كذبة فتسلب الحنيفية، ولا تطلبن أن تكون رأسا فتكون ذنبا، ولا تستأكل الناس بنا فتفتقر، فإنك موقوف لا محالة ومسؤول، فإن صدقت صدقناك، وإن كذبت كذبناك.
محمد بن يعقوب ( الكافي ۲ : ۲۵۴ / ۵ ) بإسناده عن الحسين بن محمد ، عن معلى بن محمد ، وعن علي بن محمد ، عن صالح بن أبي حماد جميعا عن الوشاء ، عن أحمد بن عائذ ، عن أبي خديجة ، عن أبي عبد الله ( عليه السلام ) قال : الكذب على الله وعلى رسوله من الكبائر .
محمد بن يعقوب ( الكافي ۴ : ۱۸۷ / ۱ ) عدة من أصحابنا ، عن أحمد بن محمد ، عن محمد بن سنان ، عن عمر بن عطية ، عن أبي عبد الله ( عليه السلام ) – في حديث – أنه قال لرجل من أهل الشام : يا أخا أهل الشام اسمع حديثنا ولا تكذب علينا ، فإنه من كذب علينا في شئ فقد كذب على رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) ، ومن كذب على رسول الله ( صلى الله عليه وآله وسلم ) فقد كذب على الله ، ومن كذب على الله عذبه الله عز وجل .
ثانیا اگر مراد او نسبت صرف کراهت به مالک باشد نیز سخنی غلط می باشد از دو جهت :
۱️ . مالک بن انس در بحث قبض الیدین در نماز تفصیل قائل شده است و در عین جواز به تکفیر در نماز یومیه قائل بر جواز قبض یدین در نماز مستحبی شده است :
وقال مالك: في وضع اليمنى على اليسرى في الصلاة؟ قال: لا أعرف ذلك في الفريضة وكان يكرهه ولكن في النوافل إذا طال القيام فلا بأس بذلك يعين به نفسه .
المدونة الكبرى ، ج ۱ ص ۱۶۹ المؤلف : مالك بن أنس بن مالك بن عامر الأصبحي المدني (المتوفى : ۱۷۹هـ) ، المحقق : زكريا عميرات ، الناشر : دار الكتب العلمية بيروت ـ لبنان .
بالأعيان ملاحظه می فرمایید که با صراحت تمام مالک تفصیل قائل شده بین نماز فریضه و مستحب حال آنکه منصور در کمال عدم تتبع و جهل به فتوای مالک بن انس بصورت مطلق نسبت کراهت به او می دهد .
۲️ . نکته مهم دیگر آنکه منصور هاشمی خراسانی بنحوی نسبت کراهت به اهل مدینه می دهد که گویی صرفا در بین فقها ، اهل مدینه قائل بر کراهت شده اند حال آنکه بر اهل علم لا یخفی می باشد که مزید بر اهل مدینه فقهای مشهوری از عامه مانند « عبد الله بن زبير، سعيد بن مسيّب، سعيد بن جبير، عطاء، ابن جريج، نخعي، حسن بصري، ابن سيرين و گروهي ديگر از فقها تكتّف را لازم نمي دانند و اوزاعی قائل بر تخییر بوده است » .
مورد دوم : و اگر اراده او از حکم ، مطلق تحریم باشد نسبت به حکم ائمه علیهم السلام بدون توجه به حکم انس بن مالک باید بگوییم که این کلام و توجیه اولا تهافت دارد چرا که در انتساب به قائل حکم « مالک و بالاتر و بهتر از مالک را در نظر گرفته » یعنی توجه او به حکم مالک نیز می باشد که در اینصورت منجر به بیان و نسبت خطاء به مالک شده و از روی جهل و عدم تتبع و بیسوادی حکم کرده هست حال آنکه روایات کثیره ای علی حد التضافر در نهی از افتاء غیر علم سخن نموده اند فی المثل :
قال رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) : من أفتى بغير علم لعنته ملائكة السماء وملائكة الأرض .
مستدرك الوسائل ، ج ۱۷ ص ۲۴۳ ، ميرزا حسين النوري الطبرسي ، تحقيق : مؤسسة آل البيت (ع) لإحياء التراث ، چاپ : الثانية ، سال چاپ : ۱۴۰۸ – ۱۹۸۸ م ، ناشر : مؤسسة آل البيت (ع) لإحياء التراث – بيروت – لبنان .
مورد سوم : جهل او به حکم اهل مدینه ( اعم از ائمه علیهم السلام و مالک بن انس) و نسبت از روی جهل له هر دو گروه که فی النتيجة منجر به بیان همان مطالب مطروجه سابق می شود و اثبات بیسوادی و جهل و انتساب كذب به ائمه و كفر و خروج او از دين .
نتيجه : از این وجیزه روشن گشت که این شخص مدعی علاوه بر جهل و عدم اطلاع از حکم معصومین علیهم السلام و فتاوی فقهای عامه بسهولت نسبت کذب به معصومین علیهم السلام می دهد و در نتیجه به حکم قرآن مجید « وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا » تهافت و تناقض سخنان او روشن و بر همگان ظاهر گشته است .
والحمدلله الذي جعل اعداء آل محمد ص من الحمقي
مولف : سید مهدی نورانی
برگرفته از سایت جهانی المنقذ العالمی (نقد مدعیان دروغین مهدویت)