نقدمنصورهاشمی خراسانی
…بسم الله الرحمن الرحیم
علامه ای از جنس پوچ و تهمت زنی و کذب گویی ۲
در پست قبلی یکی از موارد اشتباه این شخص خود عالم پندار جاهل را بیان کردیم و نشان دادیم که به ابتدائیات ادبیات عرب اگاهی نداشته و قرآن را بر اساس سلف صالح خود ( یهودیت ) ترجمه کرده و تاویل به رای خود کرده است بر خلاف تفاسیر ائمه علیهم السلام حال می خواهیم این بار به یکی از ادعا های واهی او که نشان از جهل و نادانی او در حین پر ادعایی می باشد را نشان بدهیم .
او در کتاب بازگشت به اسلام ( شما بخوانید پیشروی به ضلالت ) مدعی میشود که هر کسی می تواند قرآن را بفهمد و فهم قرآن تنها برای عده ای خاص نیست :
به برخي از مسلمانان نيز نسبت داده شده است که کتاب خداوند را تنها براي گروه خاصي از مسلمانان قابل فهم ميپندارند و براي ديگران قابل استفاده نميدانند، در حالي که اين پندار نيز بر خلاف حس و وجدان است … آري، انصاف آن است که بخشي از گفتار خداوند، به سبب نزولش تا سطح الفباي بشر و
استفاده ّ اش از الفاظ مشترک، به روشن شدن نياز دارد، ولي اين بخش از گفتار او نيز جز توسط خودش قابل روشن شدن نيست؛ چراکه کسي جز خودش از مرادش آگاهي ندارد و تبعا بشر از روشن کردن گفتار او عاجز است از اين رو، بخشي از گفتار او که به روشن شدن نياز دارد نيز، توسط خود او و با بخش ديگري از گفتارش روشن شده است؛ مانند آيات متشابه آن که با آيات محکم آن
روشن شده است … آري، چيزي که به برخي از مسلمانان نسبت داده شده، عدم حجيت قرآن جز براي پيامبر است؛ به اين معنا که قرآن تنها براي آن حضرت نازل شده و تبعا سنت آن حضرت تنها منبع اسلام است، در حالي که اين بر خلاف محسوس و مشهود است.
بازگشت به اسلام ، مولف : منصور هاشمی ،صص ۱۹۰-۱۹۱-۱۹۴ ،نوبت چاپ : سوم ، پاییز ۱۳۹۶ .
ملاحظه می کنید که این شخص در این عبارات خود ادعاهایی را ذکر می کند به این معنا که فهم قرآن بر همگان میسر هست و برای گروه خاصی نمی باشد و اینکه تنها راه تفسیر قرآن ، تفسیر قرآن به قرآن می باشد و متشابهات قرآن را باید اینگونه فهمید و اینکه منکر شده است که تنها شخصی که قرآن را می فهمد و باید تبیین کند پیامبر اسلام ص می باشد .
حال به بررسی این ادعا های واهی او می پردازیم :
۱️⃣ او ادعا کرده است که فهم قرآن بر همگان میسر می باشد و تنها برای گروه خاصی نیست و در متشابهات تنها باید به قرآن رجوع کرد :
در حالی که نصوص قرآن و روایات برخلاف ادعای او واضح می باشد و خط بطلانی بر مباحث وی کشیده است و این ادعای او مانند ادعای سلف خود خلیفه دوم می باشد که با جسارتی وقیحانه به پیامبر گفت :
۴۱۶۹ حدثنا عَلِيُّ بن عبد اللَّهِ حدثنا عبد الرَّزَّاقِ أخبرنا مَعْمَرٌ عن الزُّهْرِيِّ عن عُبَيْدِ اللَّهِ بن عبد اللَّهِ بن عُتْبَةَ عن بن عَبَّاسٍ رضي الله عنهما قال لَمَّا حُضِرَ رسول اللَّهِ e وفي الْبَيْتِ رِجَالٌ فقال النبي هَلُمُّوا أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لَا تضلون بَعْدَهُ فقال بَعْضُهُمْ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ قد غَلَبَهُ الْوَجَعُ وعِنْدَكُمْ الْقُرْآنُ حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ فاخْتَلَفَ أَهْلُ الْبَيْتِ وَاخْتَصَمُوا فَمِنْهُمْ من يقول قَرِّبُوا يَكْتُبُ لَكُمْ كِتَابًا لَا تضلون بَعْدَهُ وَمِنْهُمْ من يقول غير ذلك فلما أَكْثَرُوا اللَّغْوَ وَالِاخْتِلَافَ قال رسول اللَّهِ e قُومُوا قال عُبَيْدُ اللَّهِ فَكَانَ يقول بن عَبَّاسٍ إِنَّ الرَّزِيَّةَ كُلَّ الرَّزِيَّةِ ما حَالَ بين رسول اللَّهِ وَبَيْنَ أَنْ يَكْتُبَ لهم ذلك الْكِتَابَ لِاخْتِلَافِهِمْ وَلَغَطِهِمْ .
(معنا به مضمون ) ابن عباس نقل می کند که پیامبر زمانی که در حال احتضار بودند دستور می دهند که قلم و کاغذی را بیاورند تا مطلب را بنویسد تا مانع از گمراهی امت الی الابد بشود اما خلیفه دوم در عملی وقیحانه نسبت هذیان گویی به پیامبر دادند ( نستجیربالله ) و ادعا کرد که قرآن برای ما کافیست .
الجامع الصحيح المختصر ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي ، ج ۴ ص ۱۶۱۲ ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة – بيروت – ۱۴۰۷ – ۱۹۸۷ ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا.
در حالیکه قرآن کریم در جا های مختلف صراحتا ذکر می کند که :
ومَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (النحل / ۶۴) بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ( النحل / ۴۴)
آیات واضح می باشد که خداوند قرآن را بر پیامبر نازل کرده تا اینکه پیامبر آن را برای مردم تبیین و روشن بفرماید .
همچنین روایات نیز متواترا به این موضوع اشاره داشته اند که نباید قرآن را بدون علم تفسیر کرد به این صورت که :
ظواهر برخی آیات بر خلاف مقصود خداوند متعال می باشد :
۱ – حدثنا تميم بن عبد الله بن تميم القرشي رضي الله عنه قال : حدثني
أبي عن حمدان بن سليمان النيسابوري عن علي بن محمد بن الجهم قال :
حضرت مجلس المأمون وعنده الرضا علي بن موسى عليهما السلام فقال له المأمون : … لِلَّهِ دَرُّكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ فَأَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَفَا اللَّهُ عَنْكَ «۴» لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ قَالَ الرِّضَا ع هَذَا مِمَّا نَزَلَ بِإِيَّاكِ أَعْنِي وَ اسْمَعِي يَا جَارَةُ خَاطَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِذَلِكَ نَبِيَّهُ وَ أَرَادَ بِهِ أُمَّتَهُ وَ كَذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِين … .
… مأمون عرض كرد پاداش تو بر خداوند كريم است يا ابا الحسن خبر بده مرا از قول خدا عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حضرت فرمود اين آيه شريفه از قبيل اياك اعنى و اسمعى يا جاره است يعنى از اين قبيل است كه مطلبى بر شخصى اظهار شود بخواهند از او و ليكن مقصود او نباشد و اين مطلب را به او اظهار كنند تا آن كس كه مقصود است امتثال آن كند و حق تعالى اگر چه اين خطاب را نسبت بپيغمبر؟؟؟ صادر كرده است اما مقصود امت او باشند؟؟؟ حق تعالى بپيغمبر خود ميفرمايد اى پيغمبر گرامى خداوند از تو عفو كرد چرا دستورى به منافقين دادى كه در مدينه بمانند و جهاد نيايند و بمجرد حيله ايشان و عذر آوردن اكتفا نمودى پس مراد آن است كه امت چرا نيايند در موضع جهاد و اين گونه عذرها آورند و مانند اين آيه شريفه است. لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ كه مراد آنست كه هر يك از امت كه شرك آورند عمل آنها باطل خواهد بود و از زيانكاران باشند و نيز نظير آنست … .
عيون أخبار الرضا ( ع )، نويسنده : الشيخ الصدوق ، ج ۱ ص ۱۸۰ ، تحقيق : تصحيح وتعليق وتقديم : الشيخ حسين الأعلمي ، سال چاپ : ۱۴۰۴ – ۱۹۸۴ م
چاپخانه : مطابع مؤسسة الأعلمي – بيروت – لبنان ، ناشر : مؤسسة الأعلمي للمطبوعات – بيروت – لبنان.
۱۴ – مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللَّه بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَبْدِ اللَّه بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّه ع قَالَ نَزَلَ الْقُرْآنُ بِإِيَّاكِ أَعْنِي واسْمَعِي يَا جَارَةُ .
عبد الله بن بکیر از امام صادق ع نقل کرد که امام فرمودند : از اين قبيل است كه مطلبى بر شخصى اظهار شود بخواهند از او و ليكن مقصود او نباشد و اين مطلب را به او اظهار كنند تا آن كس كه مقصود است امتثال آن كند
الكافي ، نويسنده : الشيخ الكليني ، ج ۲ صص ۶۳۰-۶۳۱ ، تحقيق : صححه وعلق عليه علي أكبر الغفاري ، چاپ : الرابعة، سال چاپ : زمستان ۱۳۶۵ ش ، چاپخانه : چاپخانه حيدري ، ناشر : دار الكتب الإسلامية – تهران – ايران.
عقول نا توان از فهم آیات و تفسیر آن هست:
۶ – مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ ثَعْلَبَةَ بْنِ مَيْمُونٍ عَمَّنْ حَدَّثَه عَنِ الْمُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّه ع مَا مِنْ أَمْرٍ يَخْتَلِفُ فِيه اثْنَانِ إِلَّا ولَه أَصْلٌ فِي كِتَابِ اللَّه عَزَّ وجَلَّ ولَكِنْ لَا تَبْلُغُه عُقُولُ الرِّجَالِ .
امام صادق ( ع ) فرمود : هيچ امرى نيست كه دو نفر در آن اختلاف نظر داشته باشند جز آنكه براى آن در كتاب خدا ريشه و بنيادى است ولى عقلهاى مردم بآن نميرسد .
الكافي ، نويسنده : الشيخ الكليني ، ج ۱ ص ۶۰ ، تحقيق : صححه وعلق عليه علي أكبر الغفاري ، چاپ : الرابعة، سال چاپ : زمستان ۱۳۶۵ ش ، چاپخانه : چاپخانه حيدري ، ناشر : دار الكتب الإسلامية – تهران – ايران.
۵ – أحمد بن أبي عبد الله البرقي ، عن أبيه محمد بن خالد البرقي ، عن علي بن الحكم ، عن محمد بن الفضيل ، عن شريس الوابشي ، عن جابر بن يزيد الجعفي ، قال : سألت أبا جعفر ( ع ) عن شئ من التفسير فأجابني ، ثم سألته عنه ثانية فأجابني بجواب آخر ، فقلت : جعلت فداك كنت أجبتني في هذه المسألة بجواب غير هذا قبل اليوم ، فقال : يا جابر إن للقرآن بطنا وللبطن بطنا وله ظهر وللظهر ظهر ، يا جابر ليس شئ أبعد من عقول الرجال من تفسير القرآن ، إن الآية يكون أولها في شئ وآخرها في شئ وهو كلام متصل منصرف على وجوه .
جابر جعفی گفت : از موضوعی از تفسیر از امام باقرع سوال کردم پس ایشان جواب مرا داد سپس برای دفعه دوم از همان مسئله از ایشان سوال کردم پس جوابی غیر از جواب اول داد ، پس گفتم به امام که قبلا جوابی غیر از این جواب امر را به من گفته بودید پس امام فرمود : ای جابر برای قرآن بطنی است وبرای هر بطن نیز بطنی هست و بر آن ظَهر است که برای هر ظَهر ، ظَهری می باشد ای جابر نیست چیزی دور تر از هقول مردم از تفسیر قرآن و … .
المحاسن ، نويسنده : أحمد بن محمد بن خالد البرقي ، ج ۲ ص ۲۹۹ ، تحقيق : التحقيق : السيد جلال الدين الحسيني المشتهر بالمحدث ، چاپ : الأولى ، سال چاپ : ۱۳۷۰ – ۱۳۳۰ ش ، چاپخانه : رنگين – تهران – ۱۳۲۷ ، ناشر : دار الكتب الإسلامية – طهران.
نهی از قول بدون علم :
۵ – حدثنا أبو محمد جعفر بن علي بن أحمد الفقيه القمي ، ثم الإيلاقي رضي الله عنه ، قال : حدثني أبو سعيد عبدان بن الفضل ، قال : حدثني أبو الحسن محمد بن يعقوب بن محمد بن يوسف بن جعفر بن إبراهيم بن محمد بن علي بن عبد الله بن جعفر بن أبي طالب بمدينة خجندة ، قال : حدثني أبو بكر محمد بن أحمد بن شجاع الفرغاني ، قال : حدثني أبو الحسن محمد بن حماد العنبري بمصر ، قال : حدثني إسماعيل بن عبد الجليل البرقي ، عن أبي البختري وهب بن وهب القرشي وحدثني الصادق جعفر بن محمد ، عن أبيه الباقر عن أبيه عليهم السلام أن أهل البصرة كتبوا إلى الحسين بن علي عليهما السلام ، يسألونه عن الصمد فكتب إليهم : بسم الله الرحمن الرحيم ، أما بعد فلا تخوضوا في القرآن ، ولا تجادلوا فيه ، ولا تتكلموا فيه بغير علم ، فقد سمعت جدي رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم يقول : من قال في القرآن بغير علم فليتبوء مقعده من النار … .
امام زین العابدین ع فرمودند که اهل بصری نامه ای خدمت امام حسین ع فرستادند و از معنای صمد از حضرت پرسیدند ، پس امام در جواب فرمودند : بسم الله الرحمن الرحیم ، اما بعد مجادله و خوض در قران نکنید و در موضوعی که علم ندارید سخن نرانید تحقیقا شنیدم از جدم رسول اکرم ص که می فرمود : کسی که بدون علم در مورد آیات قرآن سخن براند جایگاهش در آتش می باشد … .
التوحيد ، نويسنده : الشيخ الصدوق ، ص ۹۱ ، تحقيق و تصحيح و تعليق : السيد هاشم الحسيني الطهراني ، ناشر : مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة.
تا به اینجا نشان دادیم که بر خلاف آنجه این شخص جاهل الهویه و العلم بیان می کرد هر شخصی نمی تواند خوض در قرآن کند و و بدون علم نسبت به آیات نظر بدهد که در اینصورت جایگاهش آتش می باشد .
حال به این موضوع می پردازیم که مدعی شده که برای متشابهات تنها باید به قرآن رجوع کرد :
۱۷ – مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ حُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّه ع قَالَ قَالَ أَبِيع مَا ضَرَبَ رَجُلٌ الْقُرْآنَ بَعْضَه بِبَعْضٍ إِلَّا كَفَرَ .
الكافي ، نويسنده : الشيخ الكليني ، ج ۲ ص ۶۳۲ ، تحقيق : صححه وعلق عليه علي أكبر الغفاري ، چاپ : الرابعة، سال چاپ : زمستان ۱۳۶۵ ش ، چاپخانه : چاپخانه حيدري ، ناشر : دار الكتب الإسلامية – تهران – ايران.
قال أبو عبد الله محمد بن إبراهيم بن جعفر النعماني رضي الله عنه في كتابه في تفسير القرآن : حدثنا أحمد بن محمد بن سعيد بن عقدة قال : حدثنا أحمد بن يوسف بن يعقوب الجعفي عن إسماعيل بن مهران ، عن الحسن بن علي بن أبي حمزة ، عن أبيه عن إسماعيل بن جابر قال : سمعت أبا عبد الله جعفر بن محمد الصادق عليه السلام يقول : … قال الله سبحانه : ” فنسوا حظا مما ذكروا به ولا تزال تطلع على خائنة منهم ” وذلك أنهم ضربوا بعض القرآن ببعض ، واحتجوا بالمنسوخ ، وهم يظنون أنه الناسخ واحتجوا بالمتشابه وهم يرون أنه المحكم ، واحتجوا بالخاص وهم يقدرون أنه العام ، واحتجوا بأول الآية ، وتركوا السبب في تأويلها ، ولم ينظروا إلى ما يفتح الكلام وإلى ما يختمه ، ولم يعرفوا موارده ومصادر ، إذ لم يأخذوه عن أهله ، فضلوا وأضلوا … .
بحار الأنوار ، نويسنده : العلامة المجلسي ، ج ۹۰ ص ۴ ، تحقيق : السيد إبراهيم الميانجي ، محمد الباقر البهبودي ، چاپ : الثانية المصححة ، سال چاپ : ۱۴۰۳ – ۱۹۸۳ م، ناشر : مؤسسة الوفاء – بيروت – لبنان .
این روایات نشانگر این هست که تفسیر قرآن به قرآن زمانی صحیح هست که فرد به ناسخ و منسوخ و مطلق و مقید و عام و خاص و جهت نزول آیات آگاهی کامل داشته باشد و در اینصورت بتواند یک آیه را توسط آیه دیگر تفسیر بکند در غیر اینصورت کاری خلاف و نا صحیح می باشد زیر که قرآن را بر خلاف موضعش تفسیر کرده است .
۲️⃣ او ادعا کرده است که اهل البیت علیهم السلام تنها مفسر قرآن نیستند بلکه دیگران هم می توانند تفسیر کننده قرآن باشند .
در حالیکه نصوص آیات قرآن و روایات اهل البیت علیهم السلام همانند ادعای اول مطلبی دیگر را بیان می کند به اینصورت که :
وأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ (الانعام / ۱۹) هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلَى عَبْدِهِ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ (الحدید / ۹) رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ (الطلاق / ۱۱)
وآیات بسیاری که از جهت اختصار و عدم تفصیل ممل ذکر نمی شود که هر صاحب فنّی یقینا با رجوع به قران آیات بیشتری را خواهد پیدا کرد که نشانگر این باشد که برای اینکه به سمت نور حرکن کنیم و اینکه به شکل صحیح ایات را درک کنیم باید به کسی رجوع کنیم که عالم به جمیع قرآن باشد و احاطه تام بر ان داشته باشد .
روایاتی که بیانگر این هست که برای تفسیر قرآن به حجج الهی نیاز هست و باید به انها رجوع کرد که تیمنا ۵ روایت را ذکر می کنیم در حالیکه روایات در این زمینه در حد تواتر می باشد :
۱️⃣ روایت از امام رضا ع :
( ۴ ) حدثنا أحمد بن الحسين عن أبيه عن بكير بن صالح عن عبد الله بن إبراهيم بن عبد العزيز بن محمد بن علي بن عبد الرحمن بن جعفر الجعفري قال حدثنا يعقوب بن جعفر قال كنت مع أبي الحسن ع بمكة فقال له رجل انك لتفسر من كتاب الله ما لم تسمع به فقال أبو الحسن عليه السلام علينا نزل قبل الناس ولنا فسر قبل ان يفسر في الناس فنحن نعرف حلاله وحرامه وناسخه ومنسوخه وسفريه وحضريه وفى أي ليلة نزلت كم من آية وفيمن نزلت وفيما نزلت .
یعقوب بن جعفر گفت نزد ابوالحسن بودیم و همراه ایشان بمکه می رفتیم که مردی به ایشان گفت تفسیر کنی قران را به انچه که نشنیده ای ؟ پس امام فرمود: بر ما نازل شد قبل از اینکه بر مردم نازل بشود و برای ما تفسیر شد قبل از این تفسیر بشود برای مردم پس ما حلال و حرام و ناسخ و منسوخ … واینکه در کجا نازل شده ، چه تعدادی از آیه نازل شده ، در چه کسی نازل شده و در چه موضوعی نازل شده .
بصائر الدرجات ف نويسنده : محمد بن الحسن بن فروخ ( الصفار ) ، ص ۲۱۸ ، تحقيق : تصحيح وتعليق وتقديم: الحاج ميرزا حسن كوچه باغي ، سال چاپ : ۱۴۰۴ – ۱۳۶۲ ش ، چاپخانه : مطبعة الأحمدي – طهران ، ناشر : منشورات الأعلمي – طهران .
۲️⃣ روایت از امام علی ع :
۱ – عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيه عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ الْيَمَانِيِّ عَنْ أَبَانِ بْنِ أَبِي عَيَّاشٍ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ قَالَ قُلْتُ لأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع … فَكَتَبْتُهَا بِخَطِّي وعَلَّمَنِي تَأْوِيلَهَا وتَفْسِيرَهَا ونَاسِخَهَا ومَنْسُوخَهَا ومُحْكَمَهَا ومُتَشَابِهَهَا وخَاصَّهَا وعَامَّهَا ودَعَا اللَّه أَنْ يُعْطِيَنِي فَهْمَهَا وحِفْظَهَا فَمَا نَسِيتُ آيَةً مِنْ كِتَابِ اللَّه ولَا عِلْماً أَمْلَاه عَلَيَّ وكَتَبْتُه مُنْذُ دَعَا اللَّه لِي بِمَا دَعَا … .
الكافي ، نويسنده : الشيخ الكليني ، ج ۱ ص ۶۴ ، تحقيق : صححه وعلق عليه علي أكبر الغفاري ، چاپ : الرابعة، سال چاپ : زمستان ۱۳۶۵ ش ، چاپخانه : چاپخانه حيدري ، ناشر : دار الكتب الإسلامية – تهران – ايران.
۳️⃣ روایت از سلمان از امیر المومنین :
… فنادى علي عليه السلام بأعلى صوته : يا أيها الناس ، إني لم أزل منذ قبض رسول الله صلى الله عليه وآله مشغولا بغسله ثم بالقرآن حتى جمعته كله في هذا الثوب الواحد . فلم ينزل الله تعالى على رسول الله صلى الله عليه وآله آية إلا وقد جمعتها ، وليست منه آية إلا وقد جمعتها وليست منه آية إلا وقد أقرأنيها رسول الله صلى الله عليه وآله وعلمني تأويلها … .
كتاب سليم بن قيس ، نويسنده : سليم بن قيس الهلالي الكوفي ، ص ۱۴۷ ، تحقيق : محمد باقر الأنصاري الزنجاني ، چاپ : الأولى ، سال چاپ : ۱۴۲۲ – ۱۳۸۰ ش ، چاپخانه : نگارش ، ناشر : دليل ما .
۴️⃣ روایت از امام باقر ع :
محَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّه ومُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ ومُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْعَبَّاسِ بْنِ الْحَرِيشِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي ع قَالَ … فَكَذَلِكَ لَمْ يَمُتْ مُحَمَّدٌ إِلَّا ولَه بَعِيثٌ نَذِيرٌ قَالَ فَإِنْ قُلْتُ لَا فَقَدْ ضَيَّعَ رَسُولُ اللَّه ص مَنْ فِي أَصْلَابِ الرِّجَالِ مِنْ أُمَّتِه قَالَ ومَا يَكْفِيهِمُ الْقُرْآنُ قَالَ بَلَى إِنْ وَجَدُوا لَه مُفَسِّراً قَالَ ومَا فَسَّرَه رَسُولُ اللَّه ص قَالَ بَلَى قَدْ فَسَّرَه لِرَجُلٍ وَاحِدٍ وفَسَّرَ لِلأُمَّةِ شَأْنَ ذَلِكَ الرَّجُلِ وهُوَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ السَّائِلُ يَا أَبَا جَعْفَرٍ كَانَ هَذَا أَمْرٌ خَاصٌّ لَا يَحْتَمِلُه الْعَامَّةُ قَالَ أَبَى اللَّه أَنْ يُعْبَدَ إِلَّا سِرّاً … .
الكافي ، نويسنده : الشيخ الكليني ، ج ۱ ص ۶۴ ، تحقيق : صححه وعلق عليه علي أكبر الغفاري ، چاپ : الرابعة، سال چاپ : زمستان ۱۳۶۵ ش ، چاپخانه : چاپخانه حيدري ، ناشر : دار الكتب الإسلامية – تهران – ايران.
۵️⃣ روایت از رسول اکرم ص :
۸۵ / [ ۳۲ ] – الديلمي ، وأبو الحسن محمد بن شاذان ، عن زيد بن ثابت ، قال : قال رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) : « إني تارك فيكم الثقلين : كتاب الله ، وعلي بن أبي طالب ، وعلي أفضل لكم من كتاب الله ، لأنه مترجم لكم عن كتاب الله » .
قطعا من برای شما دو ثقل را بجای گذاشتم و علی بن ابی طالب افضل برای شماست از کتاب خدا برای اینکه او مترجم است برای شما نسبت به کتاب خدا .
البرهان في تفسير القرآن ، نويسنده : السيد هاشم البحراني ، ج ۱ ص ۲۹ ، تحقيق : قسم الدراسات الاسلامية / مؤسسة البعثة – قم.
این آیات و روایات دلالت بر این دارند که تنها کسانی که مبین آیات متشابه قرآن هست اهل البیت علیهم السلام هستند نه هر کسی که ادعای علم داشته باشد در حالیکه هیچ نداند از ابتدائیات قرآن .
نتیجتا ثابت شد که :
- هر کسی نمی تواند قران را بفهمد بر خلاف ادعایی که این شخص داشت .
- تفسیر قرآن به قران برای آیات متشابه تنها با رجوع به اهل البیت ع میسر می باشد و ر کسی از روی جهل این عمل را انجام دهد جایگاهش جهنم می باشد .
- برای فهم قران تنها باید به اهل البیت ع رجوع کرد نه شخص دیگری .
در نهایت نیز یکی از دلایلی که وی برای اینکه بگوید قران را همگان خواهند بهمید ذکر کرده و نقد می کنیم :
منصور هاشمی برای این مهم به آیه ۱۰۳ سوره مبارکه نحل استشهاد کرده است : «وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ»
در حالیکه با مراجعه به صدر آیه ملاحظه خواهید کرد که آیه هیچ ارتباظی با مدعا این شخص نخواهد داشت «وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ»
بلکه نسبت به اشخاصی هست که پیامبر را متهم کرده بودند که این مطالب را از شخصی عجمی فرا گرفته است که خداوند در پاسخ به انها می گوید « وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ» و به زبان عجمی نازل نشده است .
حال سوال پیش می اید که با توجه بر اینکه عربی مبین نازل شده دلالت دارد که برای فهم صحیح ان به اهل البیت ع نباید رجوع کرد ؟؟؟
جهالت و عناد و خود رایی تا به چه اندازه که آیات با این عظمت را اینچنین سخیفانه معنا و تاویل می برند …
والسلام علی من اتبع الهدی